قصد ندارد بشود روز امشب!
چهارشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۵، ۱۰:۱۵ ق.ظ
ساعت1بالاسرم بال بال میزنن،مامی میگه هر شب یجور آدمو میترسونی،ددی میگه بریم بیمارستان،نور تو چشام مثه سوزن بود،تب داشتم،حرفاشون مثه مته میرفت تو مغزم!پیشونیم داشت سوراخ میشد!
نوافن،رفیق شبهای بیتابی،خوابوندم!اونم ب کمک خونوادش!از مامان قرمزش،تا دخترخاله ی دورگه ش!
نوافن،رفیق شبهای بیتابی،خوابوندم!اونم ب کمک خونوادش!از مامان قرمزش،تا دخترخاله ی دورگه ش!
- ۹۵/۱۲/۰۴