سهراب

مرگ گاهی ریحان میچیند
گاهی درسایه نشسته است و ب ما مینگرد...

فرستاده

جیگری ازخودته مرسی که بیادمی دوستت دارم.

:-)

کاشکی قافیه،باران بشود!

فینگیلیا توی هوا چرخ میخورن و نقش زمین میشن!
ببار،ببار،ک به شوشتر زدند گردن مس گری!

دلم تنگ شد

یادش بخیر،اون پشت در موندا،تعارف زدنا،گرم کردن دستا،آقای شیفت،تند حرف زدنا،بدوبدورفتنا،نفهمیدنا،پی وی اومدنه،سخت افزارا،نرم افزارا،چشم چرونی رو بوما،چاییا،نسکافه ها،آب ریختنه،کپچرا،پیداکردنا،زبان اصلی بودنه،اون احتراما،اون احتراما،اون احتراما...
برمیگردم،حتمن!

فرستاده

:-D:-* ممنون عزیزم
یه خبری بهت بدم تعجب کنی
حدود دو هفته دیگه عروسیمه ;-)
هرکی می فهمه تعجب میکنه
اخه اقا مجید هوله
خخخخخخخ


-اللهم اعطنی ازینا!از اینا...

فسقل چی!

صبح آرمان تو ماشین بود،پرسید ازش صبحونه خوردی؟گفت آره،پرسید چی خوردی؟گفت هیچی!
من ک خندیدم ولی خب تحلیل کردن از خباثته!

میگن دخترا بعد گریه کردن

تصمیمای بزرگی میگیرن،این روزا من تصمیمهای بزرگی میگیرم و بعد سعی میکنم نبارم...
ابرها توی دامنه های گلوم،گوشه ی لبام میماسن،میمیرن...

2بهمن شد!

شیخ ما گفت:شبا زود بخوابید،مریدی پرسید:چرا؟
و شیخ فرمود:چون من میگم!
مرید گفت پس0.0پس3>!
شیخ شکری پاشید و فرمود:چ بسا غرورهایی ک آخر شب شکسته شدند...

قربونیات

فرستاده:کالسکه نیاوردم.هوام سرده.میترسم سرما بخوره

:-)

به نام خدای حکیم!

همه جفتن و ما تکیم!
+خیلی هم راضی و خوشبخت!°_°
ارواح شوهر عمم!