حالا ک داشتم می آمدم
جمعه, ۹ بهمن ۱۳۹۴، ۱۲:۱۲ ق.ظ
دلم یک ماشین عروس خواست،یک خیابان دراز و سوییچ ددی!
بعد هم فلاشر و بوق بوق بوبوق بوق!انقدر ک میرسیدیم باهاشان تالار...
بعد یک کباب و ریحان تپل،اصلن با گوشت خرو نان خشک،بعد هم رقص و پایکوبی،توی هوای یخ تالار حتا،بعد هم دوباره بوق بوق تا ک صدایشان محو شود!
اصلن دعوت نباشم،اصلن عروس و داماد هفت پشت غریب،شاباش میریزم سرشان!کل میکشم،خوش میگذرانم،لبخندهای گشاد میزنم:)دلم میخواهد خب!تجربه ی جالبی باید باشد!
حالا ک می آمدم،دلم شادی میخواست،شور،نشاط...
-باید ک با مرغ هوا دوست شوم!
تازگیها فهمیده ام درد دارم!زیاد!=(
بعد هم فلاشر و بوق بوق بوبوق بوق!انقدر ک میرسیدیم باهاشان تالار...
بعد یک کباب و ریحان تپل،اصلن با گوشت خرو نان خشک،بعد هم رقص و پایکوبی،توی هوای یخ تالار حتا،بعد هم دوباره بوق بوق تا ک صدایشان محو شود!
اصلن دعوت نباشم،اصلن عروس و داماد هفت پشت غریب،شاباش میریزم سرشان!کل میکشم،خوش میگذرانم،لبخندهای گشاد میزنم:)دلم میخواهد خب!تجربه ی جالبی باید باشد!
حالا ک می آمدم،دلم شادی میخواست،شور،نشاط...
-باید ک با مرغ هوا دوست شوم!
تازگیها فهمیده ام درد دارم!زیاد!=(
- ۹۴/۱۱/۰۹