البته پس از خواندن!
مادر شوهرها برایم چند دسته میشوند...بدون احتساب سن و سواد و تعداد فرزند و عروس و داماد های قبلی!
خانم های محترم و با درایت!
خانم های محترم !
خانم های محترم خود متشکر!
خانم های خود متشکر پررو!
خانم های بی شعور!(از این یک مورد سرسری رد نشوید)
خانم های بی عزت بی شعور !
مادرشوهر محترم با درایت آینده نگرم آرزوست!فداش بشم من از همین جا...
به چهار مورد اول میتوان با خیالی اسوده نه گفت!اما به طور نزولی با احتیاط بیشتر!
اما دو مورد اخر!وه که نه گفتن به انها عذاب آورترین کار دنیا است!
یعنی خودت را باید آماده ی همه جور برخوردی بکنی!اینها در کنارشان خانم های بی عزت بی شعور و خانم های خود متشکر پررو دارند، شک نکنید!
یکی از همین بی شعور ها را لا اقل هفته ای یکبار میبینم!
برای شعورش بیاید دست به دعا شویم!
این پست خیلی وقت پیش نوشته شده بود!
وقتی می ایم بلاگ میبینم وه که چقدر زندگی جریان دارد!حیات هست!زندگی هست!همراه میشوم با همه!
وقتی که نمی ایم زندگی هست اما...فقط همراه میشوم با خودم!
اهان راستی این را که خواندم به ماجرای پشت پرده فکر کردم!(بیشعور بودن مختص ذات است..)هر چند نویسنده اشان خیلی محترم و بزرگوارند وبسی خوب مینویسند و دوستشان میداریم...و بسی پست احساسی زیبایی بود!دوست داشتم اصن...
پس:
تعریف بهتر خانمهای اول:مادرهای که مادرند و خارسو نمیشوند!
تعریف بهتر خانمهای دسته ی اخر:خارسوهایی که خارسو اند و مادر نمیشوند!
